از حمایت‌های شاه تا الگوی خمینی؛ نقش ایران در تحولات شیعیان یمن و قدرت گرفتن حوثی‌ها

یکی از اعضای حوثی‌ها در حالی که خمپاره‌ای بر دوش دارد و بر روی خمپاره نوشته شده:  مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، الله اکبر

منبع تصویر،Getty Images

  • نویسنده,کیوان حسینی
  • شغل,بی‌بی‌سی

سال‌هاست که تحولات جنبش سیاسی-نظامی شیعیان زیدی در یمن که به «حوثی‌ها» معروف شده‌اند، به نام کشور ایران گره خورده است. این گروه با نام «انصارالله» بیش از ۱۰ سال است که کنترل حدود یک سوم از خاک یمن را در دست دارد. اما از آن‌جا که مناطق تحت کنترل حوثی‌ها بسیار پرجمعیت است، عملا حدود ۷۰ درصد از جمعیت یمن در یک دهه گذشته تحت حاکمیت حوثی‌ها زندگی کرده‌اند.

حوثی‌ها به دلیل شرایط خاص جغرافیایی یمن این فرصت را دارند که بر خطوط کشتی‌رانی دریای سرخ اثر بگذارند؛ امکانی که آن‌ها به طور مشخص در یک سال گذشته از آن استفاده کرده‌اند تا کشورهای غربی و اسرائیل را تحت فشار قرار بدهند. دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا می‌گوید که این وضعیت را تحمل نمی‌کند و به همین دلیل، ارتش آمریکا با حملاتی در تلاش است تا حوثی‌ها را تضعیف کند.

در ادبیات بسیاری از مقام‌ها و رسانه‌های غربی، نام حوثی‌ها بدون اشاره به نام ایران استفاده نمی‌شود. آن‌ها می‌گویند که حکومت ایران، حامی اصلی گروه انصارالله است و هرازگاهی تهران را متهم می‌کنند که قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل را در ارتباط با تحریم حوثی‌ها زیرپا می‌گذارد. ایران همواره این اتهام را رد کرده، اما حمایت تهران از حوثی‌ها به طور کلی، چندان مخفیانه نیست.

ایران در حال حاضر تنها کشور جهان است که حاکمیت این گروه را بر بخش‌هایی از سرزمین یمن به رسمیت می‌شناسد و با مقام‌های انصارالله شبیه به مقام‌های حکومت مشروع یمن برخورد می‌کند. این در حالی است که از نگاه جامعه بین‌المللی – مشخصا سازمان ملل متحد – انصارالله یک گروه شورشی مسلح است که علیه حکومت قانونی یمن دست به قیام مسلحانه زده است.

اما رابطه ایران و حوثی‌ها چگونه است و این گروه تا چه اندازه به حمایت‌های تهران وابسته است؟ آیا اصولا مقام‌های ایرانی روی تصمیمات این گروه نفوذ قابل توجه دارند و حوثی‌ها، گروهی «نیابتی» هستند؟ یا آن‌طور که خود می‌گویند، کشورهای خارجی روی آن‌ها کنترلی ندارند و آن‌ها تنها برای منافع مردم خودشان می‌جنگند؟

ایران و شیعیان زیدی در یمن

نخستین زمانی که ایران از شیعیان زیدی یمن در یک جنگ داخلی حمایت کرد، محمد رضا شاه پهلوی در تهران در قدرت بود. او در جریان یکی دیگر از جنگ‌های داخلی یمن که از سال ۱۹۶۲ آغاز شد و تا سال ۱۹۷۰ ادامه پیدا کرد، از جمله حامیان «پادشاهی متوکلی یمن» بود؛ یک حکومت مذهبی که توسط «امام شیعیان زیدی» اداره می‌شد و نقشه سرزمین‌هایش، شباهت بسیاری به نقشه سرزمین‌هایی دارد که همین حالا تحت کنترل حوثی‌هاست.

در آن زمان، حکومت امامت شیعیان زیدی که برای قرن‌ها حکومت یمن را دست داشت، با کودتای نظامیانی روبه‌رو شد که از حمایت جمهوریخواهان عرب – و در راس آن‌ها جمال عبدالناصر رئیس‌جمهور مصر – برخوردار بودند. به رغم حمایت‌های عربستان، اردن، ایران و حتی اسرائیل، در نهایت سلطنت‌طلبان از جمهوریخواهان شکست خوردند، حاکمیت مذهبی امامت زیدی در یمن به پایان رسید و یک جمهوری سکولار تاسیس شد.

در این جمهوری سکولار که به «یمن شمالی» معروف شد، اگرچه همواره یکی از زیدی‌ها به مقام ریاست جمهوری رسید، اما دیگر از سیاست مذهبی و سنتی یمن خبری نبود و همگی این روسای جمهوری – از جمله مهم‌ترین آن‌ها یعنی علی عبدالله صالح – سیاستمدارانی سکولار بودند که به ایدئولوژی ملی‌گرایی عربی گرایش داشتند.

ایران در جریان جنگ داخلی یمن در دهه ۶۰ میلادی نیز چون امروز از گروه‌های نظامی شیعیان زیدی حمایت می‌کرد. گروهی از جوانان یمنی در دهه ۶۰ با سلاح

منبع تصویر،Getty Images

توضیح تصویر،ایران در جریان جنگ داخلی یمن در دهه ۶۰ میلادی نیز چون امروز از گروه‌های نظامی شیعیان زیدی حمایت می‌کرد

کمابیش همزمان با پایان حکومت امامان زیدی در یمن شمالی، یمنی‌ها در «مستعمره عدن» که از ۱۸۳۹ توسط امپراتوری بریتانیا تاسیس شده بود، موفق شدند که بعد از یک جنگ چهارساله، در سال ۱۹۶۷ به حکومت استعماری انگلیسی‌ها پایان دهند. نتیجه تلاش آن‌ها تاسیس یک کشور جدید به نام «جمهوری دموکراتیک خلق یمن» بود؛ کشوری با نظام سیاسی مارکسیست-لنینستی که از حمایت شوروی بهره می‌برد و به «یمن جنوبی» معروف شد. نخبگان یمن جنوبی برخلاف یمن شمالی، همگی از میان قبایل سنی مذهب یمن بودند.

در پی فروپاشی شوروی، یمن جنوبی که به شدت به کمک مالی مسکو تکیه داشت، در موقعیتی ضعیف و شکننده قرار گرفت. ابتکار عمل علی عبدالله صالح که از سال ۱۹۷۸ قدرت را در یمن شمالی قبضه کرده بود، مذاکره با سران یمن جنوبی و رسیدن به توافقی برای اتحاد دو کشور بود. بدین ترتیب در ۱۹۹۰ کشور یک‌پارچه یمن به وجود آمد.

با ورود سیاستمداران سنی جنوب به ساختار قدرت، روند به حاشیه رانده شدن روحانیون زیدی در شمال بیش از پیش شدت گرفت. آن‌ها علاوه بر از دست دادن نفوذ گذشته، با جنبش‌های دینی «سلفی‌گری» و «وهابیت» هم روبه‌رو بودند که دکترینی از اساس مخالف با عقاید دینی زیدی‌ها داشتند. در نتیجه، تنشی که تا آن زمان بیشتر بین زیدی‌های سکولار و زیدی‌های مذهبی وجود داشت، بعدی تازه پیدا کرد: اختلاف بین روحانیون زیدی و روحانیون سنی.

ضمن این‌که زیدی‌ها که برای دورانی طولانی از تاریخ در ممالکی با اکثریت جمعیتی زیدی زندگی کرده بودند و حتی در دوران جمهوری سکولار یمن نیز بیش از ۶۰ درصد کشورشان را تشکیل می‌دادند، بعد از اتحاد دو یمن به اقلیت ۳۰ تا ۳۵ درصدی کشور تبدیل شدند.

جنبش احیای زیدیه

زیدی‌ها بعد از شکست در دهه ۶۰ میلادی، به طور کلی از سیاست مذهبی فاصله گرفتند و تلاش کردند بیشتر با تکیه بر وفاداری‌های قبیله‌ای، در دنیای جدید در ساختار قدرت نقش بازی کنند. اما رقبای اسلامگرایشان مسیر دیگری را در پیش گرفتند. تشکیل «مرکز مذهبی دماج» در استان صعده توسط عربستان سعودی، یا تاسیس «حزب اصلاح» در سال ۱۹۹۰ که از ایدئولوژی اسلامگرایی اخوان‌المسلمین پیروی می‌کرد، از جمله تحولاتی بودند که برای روحانیون زیدی نقش زنگ خطر را بازی کرد.

جنبش احیای سیاسی زیدیه در واقع نه تنها به دنبال پاسخ‌هایی برای دنیای مدرن و سکولار امروز بود، بلکه در تلاش بود تا جلوی به حاشیه رانده شدن بیش از پیش شیعیان زیدی را نیز بگیرد. نقطه‌عطف مهم این جنبش نیز در میانه دهه ۱۹۸۰ رقم خورد؛ زمانی که گروهی از روحانیون سرشناس زیدی‌، از جمله مجد‌الدین مویدی فتوا دادند که دیگر نیازی نیست امامت زیدی از خاندان هاشمی و مشخصا از نوادگان امام حسن و امام حسین باشند.

مویدی از روحانیون نزدیک به عربستان بود که از سوی ملک فیصل، پادشاه عربستان به عنوان «مفتی حجاز و یمن» برای زیدی‌های این مناطق تعیین شده بود. اما گروه دیگری از روحانیون زیدی به رهبری چهره‌ای به نام بدرالدین حوثی، با این فتوا مخالف بودند.

بدرالدین حوثی که از پیروان فرقه جارودیه (از نخستین فرقه‌های زیدیه) بود، با تکیه بر استدلال‌هایی که زیدی‌ها را به شیعیان ۱۲ امامی نزدیک می‌کند، تاکید داشت که «امام» به عنوان رهبری که مشروعیت حکومت بر سراسر جهان را دارد، تنها باید از نوادگان پیامبر اسلام و امامان شیعه باشد. بدرالدین حوثی همان‌گونه که از نامش پیداست، از خانواده‌ای به نام «حوثی» بود که در استان صعده در شمال یمن، به عنوان یک خانواده «سید» از نفوذ و احترام برخوردار بودند.

در نتیجه این اختلاف و آن هم در دورانی که حکومت سکولار یمن علاقه‌ای به احیای یک جنبش سیاسی شیعه‌محور قدرتمند نداشت، بدرالدین حوثی در میان نخبگان مذهبی زیدی در حاشیه قرار گرفت و بعد از مدتی یمن را ترک کرد. مقصد او شهر قم بود؛ در ایران. او خانواده‌اش، از جمله دو فرزندش حسین و عبدالملک را نیز با خود به قم برد.

بدرالدین حوثی (وسط) به همراه فرزندش حسین (نفر دوم از راست) و چند تن دیگر از اعضای خانواده‌اش به شهر قم سفر کرد و فرزندانش در قم آموزش مذهبی دیدند

منبع تصویر،خبرگزاری دفاع مقدس

توضیح تصویر،بدرالدین حوثی (وسط) به همراه فرزندش حسین (نفر دوم از راست) و چند تن دیگر از اعضای خانواده‌اش به شهر قم سفر کرد و فرزندانش در قم آموزش مذهبی دیدند

اگرچه تاریخ دقیق حضور این خانواده در ایران روشن نیست، اما از میانه دهه ۸۰ تا میانه دهه ۹۰ آن‌ها در رفت و آمد بین پایگاه اصلی‌شان در یمن به نام «صعده» و شهرهای مختلف ایران به سر می‌بردند. بر اساس تاریخچه‌ای که «انجمن عرب برای تحلیل سیاست‌های ایران» منتشر کرده، در همین دوران «دهها تن از جوانان» یمنی از صعده به تهران رفتند. در متن این مرکز مطالعاتی که همسو با سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران فعالیت می‌کند، تاکید شده که بعد از مدتی بدرالدین حوثی به صعده بازگشت تا با تاسیس حوزه‌های علمیه، به جنبش احیای زیدیه کمک کند.

در اوایل دهه ۹۰ میلادی، در سال‌های ۹۰ تا ۹۲ یکی از پسران جوان‌تر بدرالدین حوثی به نام محمد، همراه با محمد عزان سازمانی به نام «شباب المومنین» (جوانان مومن) تاسیس کرد. محمد عزان بعدها که از حوثی‌ها جدا شد، در مصاحبه‌هایی گفت که در دهه ۸۰ میلادی به ایران سفر کرده و در جریان این سفرها با آیت‌الله خمینی، علی خامنه‌ای و اکبر هاشمی رفسنجانی هم ملاقات کرده است.

در همین زمان، دو تن از چهره‌های مهم‌تر زیدی‌ها به نام‌های یحیی متوکل و احمد الشامی، حزبی به نام «حزب حق» در رقابت با «حزب اصلاح» تاسیس کردند. حسین و عبدالملک حوثی با پیوستن به این حزب، فعالیت سیاسی خود را در یمن جدید و متحد آغاز کردند. با این حال، ارتباطات و دعوت‌های جمهوری اسلامی ایران از جوانان زیدی همچنان ادامه داشت.

حسین بدرالدین حوثی که به عنوان نامزد حزب حق به پارلمان یمن راه یافته بود، بعد از دورانی کوتاه با رهبران این حزب اختلاف پیدا کرد و از پارلمان کناره گرفت. او در سخنرانی‌هایش، از روش «انقلاب اسلامی آیت‌الله خمینی» به عنوان مدلی مطلوب نام می‌برد و بر سر شیوه و اهداف فعالیت سیاسی زیدی‌ها، با نخبگان جنبش سیاسی زیدی‌ها اختلاف‌نظر داشت.

درون سازمان «شباب المومنین» نیز اختلافات مشابهی ظهور کرد که در نهایت موجب شد این سازمان به هسته اصلی سازماندهی فعالیت حسین حوثی تبدیل شود و مخالفان ایده‌های انقلابی او که به ایدئولوژی اسلامگرایی جمهوری اسلامی ایران نزدیک بود، از آن‌جا خارج شوند. بدین ترتیب «شباب المومنین» به نهادی تبدیل شد که با تبلیغات سیاسی-مذهبی بسیار شدید و شعارهایی همچون «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» به فعالیت سیاسی علیه حکومت علی عبدالله صالح روی آورد.

تصویری که خبرگزاری دفاع مقدس از سفر حسین حوثی به تهران منتشر کرده است

منبع تصویر،خبرگزاری دفاع مقدس

توضیح تصویر،تصویری که خبرگزاری دفاع مقدس از سفر حسین حوثی به تهران منتشر کرده است

ظهور «حوثی‌ها»

با آغاز قرن بیست و یکم و به ویژه بعد از حملات یازده سپتامبر که به جنگ‌های افغانستان و عراق انجامید، فعالیت سیاسی شباب‌المومنین به رهبری حسین حوثی نیز شدت گرفت. او همچنان از حمایت ایران برخوردار بود و خیلی زود از نگاه حکومت وقت یمن به عنوان تهدیدی امنیتی شناسایی شد؛ رهبری که در تلاش بود شبیه به انقلاب ایران، انقلابی در یمن به راه بیاندازد و حکومتی اسلامی دایر کند.

این تنش در سال ۲۰۰۴ بالا گرفت. حسین حوثی متهم بود که به دنبال یک شورش مسلحانه است. وقتی در این سال حکم دستگیری او صادر شد، نخستین جنگ مسلحانه حوثی‌ها از سلسله جنگ‌های این گروه با حکومت یمن آغاز شد. در جریان همین جنگ بود که حسین حوثی کشته شد و برادرش عبدالملک جای او را گرفت؛ یکی دیگر از فرزندان بدرالدین حوثی که تحصیلاتی مذهبی داشت و همانند برادرش با رهبران ایران در رابطه بود.

عبدالملک در جریان پنج جنگ دیگر با حکومت علی عبدالله صالح، نه تنها خود را به عنوان رهبر نظامی، سیاسی و مذهبی زیدی‌های استان صعده تثبیت کرد، بلکه موفق شد با سازماندهی سخت‌گیرانه و جدی گروه شباب‌المومنین، عملا حزب حق را نیز کنار بزند و سازمان تحت نظر خودش را به مهم‌ترین گروه زیدی‌های یمن تبدیل کند.

در این دوران، تحولات مرتبط با این درگیری‌ها با پوشش خبری مثبت و همدلانه شبکه تلویزیونی عرب زبان العالم همراه بود که وابسته به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است. همچنین بعدها بر اساس تحقیقات کارشناسان سازمان ملل گفته شد که جوانان زیدی در استان صعده، از ابتدای قرن ۲۱ در اردوهای تابستانی شباب المومنین سخنرانی‌های حسن نصرالله، رهبر حزب‌الله لبنان را تماشا می‌کردند.

در سال ۲۰۰۷ دولت علی عبدالله صالح ایران را متهم کرد که در امور داخلی یمن مداخله می‌کند. ایران این اتهامات را رد کرد، و در مقابل منوچهر متکی وزیر خارجه وقت ایران چندین بار مدعی شد که کشورهای دیگر در امور داخلی یمن مداخله می‌کنند که از نظر ناظران، اشاره‌هایی بود به کشور عربستان سعودی و فعالیت‌هایی که در یمن برای جلوگیری از قدرت گرفتن گفتمان «انقلاب اسلامی» مورد نظر تهران انجام می‌داد.

در ابتدای رهبری عبدالملک حوثی و زمانی که سن و سال کمتری داشت، بر روی موقعیت رهبری و نقش حسن‌ نصرالله، رهبر حزب‌الله لبنان بسیار تبلیغ می‌شد. در تصویر عکس او در کنار عکس نصرالله در دست یکی از هواداران حوثی‌ها دیده می‌شود

منبع تصویر،Getty Images

توضیح تصویر،در ابتدای رهبری عبدالملک حوثی و زمانی که سن و سال کمتری داشت، بر روی موقعیت رهبری و نقش حسن‌ نصرالله، رهبر حزب‌الله لبنان بسیار تبلیغ می‌شد. در تصویر عکس او در کنار عکس نصرالله در دست یکی از هواداران حوثی‌ها دیده می‌شود

در سال‌های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰، ارتباطات میان حوثی‌ها و جمهوری اسلامی ایران و گروه‌های مورد حمایتش در منطقه – مانند حزب‌الله لبنان – شتاب بیشتری گرفت و در همین دوران بود که عبدالملک حوثی تصمیم گرفت تشکیلات تحت نظرش را با نامی جدید معرفی کند: «انصارالله»؛ که همانند دیگر ابعاد فعالیت حوثی‌ها مانند انتخاب شعارها یا تفسیرهای خاص از تاریخ صدر اسلام، گامی دیگر در مسیر نزدیک شدن به ایران تفسیر شد.

بر اساس گزارشی که کارشناسان سازمان ملل در سال ۲۰۱۵ به شورای امنیت ارائه کردند، ایران از سال ۲۰۰۹ از طریق مسیر دریایی، به حوثی‌ها سلاح ارسال می‌کرد؛ تسلیحاتی که در میانشان مدل‌های پیشرفته اسلحه‌های ضد تانک، ضد هوایی و راکت نیز وجود داشت.

وقتی در سال ۲۰۱۱ و در پی اعتراض‌های بهار عربی، علی عبدالله صالح با موجی وسیع از مخالفت روبه‌رو شد، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس تلاش کردند تا به سرعت میانجیگری کنند. در پی توافقی که در همین سال در ریاض به دست آمد، صالح از قدرت کناره گرفت و معاونش عبد ربه منصور هادی جایش را گرفت؛ توافقی که از همان ابتدا با مخالفت ایران و حوثی‌ها روبه‌رو شد.

با فروپاشی حکومت مرکزی، مسیر کمک‌رسانی تسلیحاتی ایران به حوثی‌ها نیز سرعت گرفت و چنان‌که در گزارش‌های کارشناسان سازمان ملل آمده، از سال ۲۰۱۱، «محموله‌های تسلیحاتی از بندرعباس و بندر چابهار برای حوثی‌ها ارسال می‌شدند.» آن‌ها از طریق جنگ مسلحانه و مذاکرات سیاسی موفق شدند که دولت هادی را مجبور به عقب‌نشینی کنند و در نهایت در سال ۲۰۱۴ وارد صنعا شوند و کنترل این شهر و پایگاه‌های کلیدی نظامی را در دست بگیرند.

حوثی‌ها در همین دوران به شبه‌نظامیان سلفی که در مرکز اسلامی دماج جمع شده بودند حمله کردند و آن‌ها را از شمال یمن بیرون راندند. آن‌ها همچنین به گروه‌های هم‌نظر و نزدیک به القاعده نیز حمله کردند که موجب شد به رغم شعار «مرگ بر آمریکا» از سوی این گروه، واشنگتن تلاش کند تا با آن‌ها ارتباط برقرار کند. آن‌ها در نهایت در سال ۲۰۱۵ حکومت هادی را سرنگون کردند و کنترل بخش‌های عمده شمال یمن را نیز در دست گرفتند.

اما این اقدام با مهر تایید جامعه بین‌الملل روبه‌رو نشد. شورای امنیت همچنان گروه انصارالله را یک گروه شورشی نامید و از دولت هادی که به ریاض گریخته بود حمایت کرد. با این حال جمهوری اسلامی ایران، همچنان از انصارالله حمایت کرد و حتی حکومت آن‌ها را به عنوان حکومت مشروع یمن به رسمیت شناخت. ایران همچنین به تنها کشور جهان تبدیل شد که به شکل رسمی به صنعای تحت کنترل حوثی‌ها سفیر فرستاد و سفیر آن‌ها را به عنوان سفیر یمن در تهران پذیرفت.

از این زمان، انصارالله نیز مانند حزب‌الله لبنان یا گروه‌های شبه‌نظامی عراقی به عنوان یکی از گروه‌های «نیابتی» ایران توصیف می‌شد که بخشی از «محور مقاومت» است و با نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اتحادی نانوشته به سر می‌برد. اگرچه هم انصارالله و هم ایران این اتهامات را رد می‌کنند، اما در عمل، از سال ۲۰۱۵ تا امروز که حوثی‌ها همانند یک حکومت واقعی در یمن قدرت قابل توجهی در دست داشته‌اند، روابط تهران با آن‌ها حتی از گذشته نیز عمیق‌تر شده است.

 حوثی‌ها در فاصله سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۵، کنترل حکومت یمن را به دست گرفتند

منبع تصویر،Getty Images

توضیح تصویر،حوثی‌ها در فاصله سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۵، کنترل حکومت یمن را به دست گرفتند

کمک‌های نظامی ایران به انصارالله

در یک دهه‌ گذشته، بارها کشورهایی مانند عربستان سعودی و ایالات متحده آمریکا، ایران را متهم کرده‌اند که به انصارالله سلاح و پول می‌رساند. اما علاوه بر ادعاهای دولت‌های رقیب، اسناد سازمان ملل متحد نیز در چندین مرحله این ادعاها را تایید کردند.

در یکی از آخرین نمونه‌ها از این دست، کارشناسان سازمان ملل در سال ۲۰۲۴ در گزارشی مفصل، جزئیاتی قابل توجه از حمایت‌های ایران از حوثی‌ها را در اختیار شورای امنیت قرار دادند. بر اساس این گزارش، سرتیپ عبدالرضا شهلایی از نیروی قدس سپاه پاسداران «نقشی محوری» در تعیین استراتژی نظامی حوثی‌ها بازی کرده است. عبدالرضا شهلایی یکی از فرماندهان مرموز نیروی قدس است که به گفته دولت آمریکا «معاون نیروی قدس» و از فرماندهان عالی‌رتبه این تشکیلات نظامی است و در هدایت و رهبری گروه‌های شبه‌نظامی عراقی نیز نقشی بسیار مهم ایفا می‌کند. در گزارش سازمان ملل آمده است که شهلایی به عبدالملک حوثی مشاوره می‌دهد و رهبری عملیات پهپادی و موشکی، نیروهای دریایی و فعالیت‌های لجستیک را نیز برعهده دارد.

در این گزارش، نمونه‌های بسیاری از شواهد در ارتباط با آموزش نظامی حوثی‌ها در ایران، لبنان و عراق ذکر شده است. از آن‌جمله این‌که ۲۰۰ تن از اعضای انصارالله در سال ۲۰۲۰ در «دانشگاه علوم و فنون دریایی امام خامنه‌ای» در زیباکنار آموزش دیده‌اند. همچنین کارشناسان سازمان ملل به شواهدی دست یافته‌اند که نشان می‌دهد ۵۴ تن از شبه‌نظامیان یمنی در سال ۲۰۲۲ در «دانشگاه افسری امام علی» در تهران آموزش دیده‌اند. در این گزارش تصاویری از پاسپورت‌های جعلی این شبه‌نظامیان نیز دیده می‌شود که گفته شده از آن‌ها برای سفر به ایران، لبنان، سوریه و عراق استفاده شده است.

در همین گزارش آمده که گروه‌های عراقی مانند کتائب حزب‌الله، جبنش مقاومت اسلامی نجباء، جنبش انصارالله الأوفياء نه تنها در کار آموزش نظامی شبه‌نظامیان حوثی به ویژه برای استفاده از پهپاد مشارکت کرده‌اند، بلکه با اعضای انصارالله یمن در شمال عراق، عملیات نظامی مشترک نیز داشته‌اند. علاوه بر این، این گروه‌ها در جمع‌آوری کمک مالی برای حوثی‌ها نیز نقش دارند.

در کنار همه این‌ها در مواردی هر چند انگشت شمار، هرازگاهی مقام‌های جمهوری اسلامی ایران به شکل رسمی و علنی نیز از حمایت «مستشاری و اطلاعاتی» از حوثی‌های یمن سخن گفته‌اند. در یکی از موارد مهم از این دست، سرلشکر محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران در سال ۲۰۱۹ (۱۳۹۸) در مصاحبه‌ای به یک تلویزیون چینی گفت:‌ «ما به ارتش مردمی یمن کمک‌های مستشاری و فکری می‌کنیم و مسئول این کار، سپاه پاسداران است و تا آخر هم کنار مردم یمن می‌ایستیم تا این تجاوز را از خود دور کنند.»

تصویری از رژه نظامی حوثی‌ها در صنعا در سال ۲۰۲۳. این گروه در سال‌های اخیر بسیار قدرتمندتر شده و به تسلیحات متنوعی دست یافته است

منبع تصویر،Getty Images

توضیح تصویر،تصویری از رژه نظامی حوثی‌ها در صنعا در سال ۲۰۲۳. این گروه در سال‌های اخیر بسیار قدرتمندتر شده و به تسلیحات متنوعی دست یافته است

در نمونه‌ای دیگر، رستم قاسمی وزیر سابق نفت ایران و یکی دیگر از اعضای سپاه پاسداران در سال ۲۰۲۱ (۱۴۰۰) به شبکه تلویزیونی «آر تی» گفت که ایران فناوری ساخت تسلیحات در اختیار حوثی‌ها قرار داده است و هر وقت که تهران بخواهد، آن‌ها در حمایت از ایران دست به عملیات تلافی‌جویانه علیه اهداف اسرائیلی خواهند زد. این سخنان البته از سوی وزارت خارجه ایران تکذیب شد، اما همچنان به عنوان شاهدی از کمک‌های تسلیحاتی ایران به حوثی‌ها در اسناد سازمان ملل ذکر شده است.

در این مدت هرازگاهی برخی از محموله‌های تسلیحاتی که گفته می‌شود از سوی ایران به مقصد یمن ارسال شده‌اند نیز به اشکال مختلف توقیف شده‌اند. مثلا در سال ۲۰۲۲، یک محموله حاوی ۵۲ موشک ضد تانک ساخت ایران به نام «دهلاویه» در مرز عمان و یمن توقیف شد.

از زمان آغاز جنگ غزه نیز در مواردی از همکاری نظامی حوثی‌ها با دیگر گروه‌های وابسته به ایران در منطقه برای حمله به اسرائیل گزارش‌هایی منتشر شده است. از جمله در ژوئن ۲۰۲۴ زمانی که حملاتی به شهرهای اشدود و حیفا در اسرائیل شد، حوثی‌ها اعلام کردند که این حملات، عملیات مشترک آن‌ها با گروه مقاومت اسلامی عراق بوده است.

بر اساس آخرین گزارش سازمان ملل، «در حال حاضر شهر بیروت به عنوان مرکز هماهنگی منطقه‌ای حوثی‌ها تعیین شده و عمار الحمزه، رئیس تلویزیون المسیره، نقش هماهنگ‌کننده فعالیت‌های حوثی‌ها با حزب‌الله لبنان را بازی می‌کند.» شبکه تلویزیونی المسیره یک شبکه یمنی است که به عنوان ارگان تلویزیونی حوثی‌ها نقش ایفا می‌کند و مقر آن در بیروت، در کنار ساختمان تلویزیون المنار است. این گزارش می‌افزاید که در یکی از اسناد محرمانه گروه حزب‌الله لبنان به «شهدای کشته شده در یمن» اشاره شده که به معنای حضور اعضای حزب‌الله در جنگ یمن تفسیر شده است.

اما به رغم همه این ارتباطات گسترده، این باور وجود دارد که گروه حوثی‌ها – به ویژه در مقایسه با دیگر گروه‌های «محور مقاومت» - خودمختاری به مراتب بیشتری دارند و میزان نفوذ تهران روی آن‌ها محدود است. از جمله در گزارش سازمان تحقیقات کنگره آمریکا که در ۲۰ مارس سال ۲۰۲۵ منتشر شد آمده است: «ایران، حوثی‌ها را کنترل نمی‌کند، اما بدون کمک ایران، حوثی‌ها برای ردگیری و حمله به کشتی‌ها در مسیر دریای سرخ و خلیج عدن با مشکل روبه‌رو می‌شوند.»

دین اسلام در حکومت حوثی‌ها جایگاه مرکزی دارد و این گروه با اتکا به نسخه‌ای از ایدئولوژی اسلامگرایانه بر یمن حکومت می‌کند

منبع تصویر،Getty Images

توضیح تصویر،دین اسلام در حکومت حوثی‌ها جایگاه مرکزی دارد و این گروه با اتکا به نسخه‌ای از ایدئولوژی اسلامگرایانه بر یمن حکومت می‌کند

آیا حوثی‌ها، نیروی نیابتی ایران هستند؟

نگاهی به تاریخچه شکل‌گیری ایدئولوژی سیاسی حوثی‌ها یا انصارالله نشان می‌دهد که آن‌ها به شکلی بسیار معنادار تحت تاثیر ایدئولوژی سیاسی انقلاب سال ۵۷ ایران هستند. حوثی‌ها در پیروی از اسلامگرایان شیعه ایران، به آمریکاستیزی و اسرائیل‌ستیزی روی آورده‌اند که ارتباط مستقیمی به مذهب زیدیه یا تاریخچه حکومت اسلامی زیدی‌ها در یمن ندارد.

رهبران حوثی و رسانه‌هایشان در گفتمان روزمره از کلید واژ‌ه‌هایی مانند «مستضعفان در برابر مستکبران» استفاده می‌کنند که پیش از این از سوی چهره‌هایی مانند آیت‌الله خمینی وارد ادبیات سیاسی اسلامگرایان شده است. بدرالدین حوثی که رهبر معنوی این جنبش است، حتی از نظریه ولایت فقیه نیز دفاع کرد و مقالاتی درباره آن نوشت.

آن‌ها در تبلیغاتشان از مفاهیمی مانند «شهادت»، «جنگ حق علیه باطل» و «محور مقاومت» بهره می‌برند که همگی با ایدئولوژی سیاسی حکومت جمهوری اسلامی در ایران، مطابقت دارند. علاوه بر این‌ها، حوثی‌ها مبارزه خود را ادامه مبارزه‌ای توصیف می‌کنند که توسط «امام حسین» در سال ۶۱ هجری قمری در نزدیکی شهر کربلا آغاز شد و به «شهادت» او انجامید.

با این حال، برخلاف گروه حزب‌الله لبنان که در چارچوب نظریه «ولایت فقیه»، رهبری آیت‌الله خامنه‌ای را به عنوان ولی فقیه زمانه پذیرفته‌، حوثی‌ها هرگز نه به شکل رسمی و نه غیررسمی، ولایت فقیه علی خامنه‌ای را قبول نکرده‌اند. آن‌ها اگرچه به این نظریه به عنوان یک ابتکار عمل مدرن در بازسازی حکومت اسلامی اشاره می‌کنند، اما در ارتباط با این‌که در حال حاضر از نظر آن‌ها ولی وفقیه چه کسی است، شفافیت کافی وجود ندارد. عبدالملک حوثی که رهبر حوثی‌هاست، در حال حاضر نقش رهبر عالی یمن را نیز در تبلیغات این گروه برعهده دارد و علاوه بر فرماندهی قوای نظامی یا ریاست بر کل تشکیلات حکومت یمن، رهبر مذهبی و دینی نیز هست.

آیت‌الله خامنه‌ای بارها در تهران با فرستادگان گروه حوثی‌ها به شکل رسمی ملاقات کرده است

منبع تصویر،khamenei.ir

توضیح تصویر،آیت‌الله خامنه‌ای بارها در تهران با فرستادگان گروه حوثی‌ها به شکل رسمی ملاقات کرده است

در سنت شیعیان زیدی، امامت مذهبی یک مفهوم دینی بسیار کلیدی است که به حکومت گره خورده و حق نوادگان محمد و «اهل بیت» است؛ سنتی که از این زاویه با مفهوم «ولایت فقیه» همخوانی ندارد، چرا که هیچ لزومی برای «سید بودن» ولی فقیه در نظریه آیت‌الله خمینی دیده نمی‌شود.

اصولا در نظریه خمینی، استدلال مشروعیت حکومت ولی فقیه به باور «غیبت امام دوازدهم شعیان» گره خورده است؛ باوری که در میان زیدی‌ها به شکلی که در میان شیعیان ۱۲ امامی رایج است، وجود ندارد. آن‌ها حتی در برخی قواعد شرعی بیشتر به سنی‌ها شباهت دارند تا شیعیان ایران و عراق و لبنان. به عنوان مثال در زیدیه مفهمومی به نام «تقیه» وجود ندارد یا «امام» ممکن است اشتباه کند و به اصطلاح «معصوم» نیست.

چه بسا همین تفاوت‌های اساسی موجب شده که به رغم روابط بسیار نزدیک رهبران حوثی با مقام‌های جمهوری اسلامی ایران و اثرپذیری آن‌ها از اسلامگرایی شیعه ایرانی، میزان نفوذ ایران روی گروه انصارالله، هرگز به سطح نفوذی که ایران روی گروه‌هایی مانند حزب‌الله لبنان یا گروه‌های عراقی دارد، نرسد.

عبدالملک حوثی و پیروانش اصرار دارند که عروسک خیمه‌شب‌بازی ایران نیستند و تصمیماتشان را مستقل از خواسته‌ها و توصیه‌های دیگران می‌گیرند. در عمل میزان هماهنگی‌ها و وابستگی این گروه به کمک‌های ایران نشان می‌دهد که این سطح از استقلال عمل و خودمختاری برای حوثی‌ها دشواری‌های بسیاری پدید می‌آورد. در عوض آن‌ها مسیری میانه را در پیش گرفته‌اند؛ وضعیتی که نه وابستگی همه جانبه به ایران ختم شود و نه همفکران و حامیان حیاتی این گروه را در تهران برنجاند.